ما از تيرماه كوچ كرديم اومديم "كرج" ! اولاش زياد از اينجا خوشم نميومد و داشتم افسرده ميشدم تقريبا :/ ولى بعدترش كه رفتم باشگاه و با على و يكتا زياد رفتيم بيرون كم كم ازش بدم نيومد ! خلاصه ...
داشتم پست آخريم رو ميخوندم و ديدم كه پارسال اين موقع چه مسخره بازارى بوده ! اون پسره ى الدنگ ميخواسته منو به يه طريقي بكشه خونه شون ! آشغال ! چرا اون موقع اينقد خر شده بودم كه نميفهميدم ؟!!! دوشیزه مارگارت ...
برچسب : نویسنده : bkhoda-bamast5 بازدید : 64